کتابخانه مرکزی شهر اشتوتگارت
هزینه ساختوساز این کتابخانه بالغ بر ۸۰ میلیون یورو است که ۴ میلیون یورو از آن برای طراحی داخلی کتابخانه صرف شد.
علی مسلمی: این کتابخانه با سطح بنای 20.200 متر مربع و مساحت آن 11.500 متر مربع در 24 اکتبر 2011 افتتاح شد. هزینه ساختوساز این کتابخانه بالغ بر 80 میلیون یورو شد که 4 میلیون یورو از آن برای طراحی داخلی کتابخانه صرف شد. برای انتخاب بهترین طراحی و معماری برای این کتابخانه، مسوولان شهر اشتوتگارت رقابتی را برگذار کردند که تقریبا 235 شرکت و نهاد داخلی و بینالمللی در آن شرکت کردند. هیئت داوری که متشکل از 36 نفر بود، در نهایت «یون جووان یی» از کره جنوبی را به عنوان معمار این کتابخانه و برنده این رقابت معرفی کرد.
شکل اصلی کتابخانه یک مکعب است که اندازه هر ضلع این مکعب 44 متر و ارتفاع آن 40 متر است. نمای بیرونی ساختمان دو لایه و از بلوکهای شیشهای ساخته شده در حالی که نمای درونی ساختمان از شیشه است. این بنا دارای 9 طبقه روی زمین و دو طبقه زیر زمین است که دسترسی به 500 هزار فرآورده دیجیتالی را برای همه بازدیدکنندگان فراهم میکند. اسلایدهای متحرک در فضاهای بین نماهای بیرونی و داخلی و در سقف شیشهای از تابش شدید نور محافظت میکنند. سقف آن نیز مجهز به سامانههای تولید برق از انرژی خورشیدی است. در چهار طرف ساختمان به زبانهای مختلف، کلمه «کتابخانه» نقش بسته است. در مرکز کتابخانه یک گالری به شکل قیف وجود دارد که هم سالن مطالعه محسوب میشود و هم منبع نور. در فضای میانی این اتاقها، سالنهای یادگیری وجود دارد که هر کدامشان به صورت موضوعی تقسیمبندی شدهاند. افزون بر این، شکل ورودی ساختمان با الهام از مقبره خالی نیوتن توسط «اتین بولی» طراحی شده است.
در طبقه همکف محوطه بزرگ و دلپذیری وجود دارد که در هر لحظه میتوان کتابها را قرض گرفت و پس داد. در زیر زمین نیز سالن گردهمایی وجود دارد که ظرفیت آن 300 نفر است. در اتاق زیر شیروانی نیز یک کافه برای پذیرایی از بازدیدکنندگان و خوانندگان وجود دارد.
این کتابخانه طبق بهترین معیارها برای حفظ محیط زیست، کاهش انرژی و استفاده از انرژیهای جایگزینپذیر ساخته شده است. نوع مصالح به کار رفته در آن به نحوی است که انرژی خورشید و حرارت ایجاد شده در نماهای شیشهای و کف زمین را ذخیره و استفاده میکند.
جهت آشنایی خانواد ها با منابع منتشر شده در زمینه موضوعی خانواده و پیشگیری از آسیب های اجتماعی از تاریخ 17/11/1396 به مدت دو هفته نمایشگاه کتابی در محل کتابخانه برگزار گردید.در این نمایشگاه علاوه بر معرفی آثاری با موضوع ذکر شده بروشورهایی نیز توزیع شد که در آن آسیب های اجتماعی تعریف شده و انواع آنرا نام برده و راهکارهای برای مقابله با آنها ارائه شده است.
با توجه به همزمانی ایام الله دهه فجر و ایام فاطمیه در محل کتابخانه شهای مرزیجران نمایشگاه کتابی با عنوان "نهضت اسلامی همراه با بصیرت فاطمی" برگزار گردید .هدف از برگزاری این نمایشگاه ضمن آشنایی اعضاء با منابع منتشر شده با موضوعات ذکر شده تشویق آنها به امر مطالعه و کتابخوانی و ارتقاء فرهنگ مطالعه می باشد.
در پی سلسله نشست های کتاب خوان روز چهارشنبه مورخ 18/11/1396 در محل کتابخانه شهدای مرزیجران نشست کتاب خوان کتابخانه ای برای دانش آموزان پسر پایه هشتم برگزار شد. در این نشست هفت تن از دانش آموزان کتاب های خوانده شده خود را از سری کتابهای سرداران ایران زمین برای دوستان خود به اشتراک گذاشتند که به شرح ذیل می باشد:
جشن آتش / نویسنده : محمد میرکیایی / معرفی کننده : سبحان داودآبادی
آسوده اش نگذارید/ نویسنده : محمد میرکیایی / معرفی کننده : علیرضا شاه حسینی
نیرنگ/ نویسنده: محمد میرکیایی / معرفی کننده : سید محمد مهدی آقایی
جوان ترین سردار/ نویسنده محمد میرکیایی / معرفی کننده : علیرضا حسینی
سردار سرکش/ نویسنده : محمد میرکیایی / معرفی کننده : امیرحسین رحیمی
زیر نگاه سلطان / نویسنده : محمد میرکیایی / معرفی کننده : رضا امیرآبادی
همچنین کتاب آب و آتش / نویسنده : محمد میرکیایی / توسط مجید کیشانی فراهانی ارائه شد.
بازگشت امام خمینی به میهن و آغاز دهه فجر
دهه فجر -دههٔ فجر انقلاب اسلامی به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن آیت الله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ به ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
بازگشت امام خمینی به میهن
با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان آخرین و تنها امید رژیم پهلوی و سردمداران غربی پشتیبان این رژیم، به عنوان نخست وزیر باقی مانده بود. در طرف مقابل تظاهرات مردم هر روز پر شورتر و مصممتر میشد و شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بعنوان اصلی ترین خواسته مردم در نهضت انقلابی به رهبری امام خمینی مطرح میشد.
امام خمینی که شرط ورود خود را به کشور، خروج شاه، اعلام کرده بودند، با فرار شاه در 26 دی 1357، تصمیم به بازگشت گرفتند. قرار بود این رجعت تاریخی در روز پنجشنبه پنجم بهمن 1357 انجام گیرد اما بختیار، با بستن فرودگاه ها مانع از انجام این امر شد. با انتشار خبر بسته شدن فرودگاهها، مردم خشمگین به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده، دولت بختیار را تحت فشار شدیدی قرار دادند.
در همین زمان رئیس شورای سلطنت، سید جلال تهرانی، در پاریس ضمن استعفا خدمت امام، اعلام کرد که شورای سلطنت غیر قانونی است. سرانجام، تحصنها و تظاهرات عظیم مردم بختیار را مجبور کرد، فرودگاه ها را باز کند. کارکنان اعتصابی تلویزیون اعلام کردند برای ضبط و پخش مستقیم مراسم آمادهاند. فرودگاه مهرآباد آماده استقبال از پرواز انقلاب بود.
روز 12 بهمن 1357، پرشکوه ترین استقبال تاریخی رقم خورد و هواپیمای ایرفرانس در حوالی ساعت 9 صبح در فرودگاه مهرآباد نشست و حضرت امام، با قلبی آرام و مطمئن پس از 15 سال هجرت، پا به خاک میهن اسلامی گذاشتند.
صدها خبرنگار و عکاس و فیلمبردار به ثبت این رویداد تاریخی پرداختند. جمعیت استقبال کننده در طول 33 کیلومتر از فرودگاه امام تا بهشت زهرا که مقصد بعدی امام بود. بین 4 تا 8 میلیون نفر تخمین زده میشد. امام از فرودگاه مستقیما به بهشت زهرا رفتند و ضمن ادای احترام به شهدای انقلاب اسلامی، سخنرانی تاریخی خود را در آنجا ایراد کردند.
در این سخنرانی امام نخست وزیری شاپور بختیار را غیر قانونی اعلام کرده و فرمودند: «من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم.» بدین ترتیب از ورود امام ده روز تاریخی که بعدها دهه فجر انقلاب اسلامی نام گرفت، سپری شد تا طومار رژیم پهلوی و 2500 سال استبداد شاهنشاهی برای همیشه در هم تنیده شود.
مختصری درباره ولادت حضرت زینب سلام الله (ع)
تولد زینب(س) وگریه پیامبر بر مصائب ایشان
زینب کبرى (س) روز پنجم جمادى الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص) رسید. رسول خدا (ص) براى دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س) آمد و به دختر خود فاطمه (س) فرمود:
((دخترم ، فاطمه جان ، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم )).
فاطمه (س) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه هاى دوست داشتنى او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص) فرزند دلبند زهراى عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالى که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم ، چرا گریه مى کنى ؟!
رسول خدا (ص) فرمود: ((گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنى من سرنوشت غمبارى خواهد داشت ، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتى دردناکى رو به رو مى شود و چه مصیبتهاى بزرگى را به خاطر رضاى خداوند با آغوش باز استقبال مى کند)).
در آن دقایقى که آرام اشک مى ریخت و نواده عزیزش را مى بوسید، گاهى نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومى که بعدها رسالتى بزرگ را عهده دار مى گشت خیره خیره مى نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((اى پاره تن من و روشنى چشمانم ، فاطمه جان ، هر کسى که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسى را به او مى دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کن)).
ولادت و پرورش زینب
درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبرى (س) در پنجم ماه جمادى الاولى سال پنجم هجرى به دنیا آمده ، و تربیت و پرورش آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بى مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص) بوده ، و در خانه رسالت راه رفته ، و غذای خود را از وجود مطهر زهرای مرضیه(س) تناول نموده ، و از دست پسر عموى پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع) غذا و خوراک خورده و نمو نموده ، نمو قدسى و پاکیزه ، و با سعادت و نیکبختى ، و پرورش یافته پرورش روحانى و الهى ، و به جامه هاى عظمت و بزرگى به چادر پاکدامنى و حشمت و بزرگوارى پوشیده شده ، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگى داشتند، و همین بس است که مربى و مؤ دب و معلم او ایشان باشند.
گریه جبرئیل بر مصائب زینب
روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب (س)، حسین (ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا (ص) آمد و عرض کرد: ((خداوند به من خواهرى عطا کرده است )). پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت . حسین (ع) پرسید: ((براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟((پیامبر(ص) فرمود: ((اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود)).
بشارت تولد زینب و گریه علی (ع)
هر پدرى را که بشارت به ولادت فرزند دادند، شاد و حرم گردید، جز على بن ابى طالب (ع) که ولادت هر یک از اولاد او سبب حزن او گردید.
در روایت است که چون حضرت زینب متولد شد، امیرالمؤ منین (ع) متوجه به حجره طاهره گردید، در آن وقت حسین (ع) به استقبال پدر شتافت و عرض کرد: اى پدر بزرگوار! همانا خداى کردگار خواهرى به من عطا فرموده
امیرالمؤ منین (ع) از شنیدن این سخن بى اختیار اشک از دیده هاى مبارک به رخسار همایونش جارى شد. چون حسین (ع) این حال را از پدر بزرگوارش مشاهده نمود افسرده خاطر گشت . چه ، آمد پدر را بشارت دهد، بشارت مبدل به مصیبت و سبب حزن و اندوه پدر گردید، دل مبارکش ره درد آمد و اشک از دیده مبارکش بر رخسارش جارى گشت و عرض کرد: ((بابا فدایت شوم ، من شما را بشارت آوردم شما گریه مى کنید، سبب چیست و این گریه بر کیست ؟
على (ع) حسینش را در برگرفت و نوازش نمود و فرمود: ((نور دیده ! زود باشد که سر این گریه آشکار و اثرش نمودار شود.))که اشاره به واقعه کربلا مى کند. همین بشارت را سلمان به پیغمبر داد و آن حضرت هم منقلب گردید.
چنان که در بعض کتب است که حضرت رسالت در مسجد تشریف داشت آن وقت سلمان شرفیاب خدمت گردید و آن سرور را به ولادت آن مظلومه بشارت داد و تهنیت گفت . آن حضرت بگریست و فرمود: ((اى سلمان جبرییل از جانب خداوند جلیل خبر آورد که این مولود گرامى مصیبتش غیر معدود باشد تا به آلام کربلا مبتلا شود
نامگذاری زینب از طرف خداوند
هنگامى که زینب (س) متولد شد، مادرش حضرت زهرا (س) او را نزد پدرش امیرالمؤ منین (ع) آورده و گفت : این نوزاد را نامگذارى کنید! حضرت فرمود: من از رسول خدا جلو نمى افتم .
در این ایام حضرت رسول اکرم (ص) در مسافرت بود. پس از مراجعت از سفر، امیرالمؤ منین على (ع) به آن حضرت عرض کرد: نامى را براى نوزاد انتخاب کنید. رسول خدا (ص) فرمود: من بر پروردگارم سبقت نمى گیرم .
در این هنگام جبرئیل (ع) فرود آمده و سلام خداوند را به پیامبر(ص) ابلاغ کرده و گفت :
نام این نوزاد را ((زینب )) بگذارید! خداوند بزرگ این نام را براى او بر برگزیده است .
بعد مصایب و مشکلاتى را که بر آن حضرت وارد خواهد شد، بازگو کرد. پیامبر اکرم (ص) گریست و فرمود: هر کس بر این دختر بگرید، همانند کسى است که بر برادرانش حسن و حسین گریسته باشد.