کتابخانه عمومی شهدای مرزیجران

جای کتاب را هیچ چیز پر نمی کند.( مقام معظم رهبری )

کتابخانه عمومی شهدای مرزیجران

جای کتاب را هیچ چیز پر نمی کند.( مقام معظم رهبری )

۳ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

سالروز اجرای توافق نامه برجام

چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۳ ب.ظ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۰۳
عبداله صادق آبادی

ویژه نامه بزرگداشت جهان پهلوان تختی

شنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۶، ۱۰:۲۴ ق.ظ

جهان پهلوان تختی اسوه مردانگی

Image result for ‫بزرگداشت تختی سال 96‬‎

 

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه 1309 در خانواده ای متوسط و مذهبی در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد."رجب خان"- پدر تختی- غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند."حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا ، فروشنده خواروبار بود. از قول رجب خان، تعریف می کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده های رجب خان منتقل شد و به " نام خانوادگی" تبدیل شد. 

رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه مخارج زندگی خانوادگی پرجمعیت خود را تامین می کرد.
نخستین واقعه ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه ای بزرگ و فراموش نشدنی در روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده ناچار شد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد.
 
تختی سال ها بعد در آخرین مصاحبه خود با یادآوری این ماجرای تلخ می گوید:" یک روز طلبکاران به خانه ما آمدند و اثاثیه خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه همسایه ها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعی اش را نیز بفروشد. این حوادث تاثیر فراوانی در روحیه پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سال های آخر عمر شد."
در چنان شرایطی، غلامرضا تنها 9 سال به تحصیل پرداخت. وی خود می گوید:" مدت 9 سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درس هایی به من آموخت که فکر می کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاه ها کسب کنم.
زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آن جا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم، حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییش..."
غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.
 
شادروان تختی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی اش می گوید" با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب ، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت."
آشنای حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه " پولاد" آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه های فراوانی دیده بود و شیفته تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار درسال 1329 به باشگاه پولاد( واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم " حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرار گرفت.
تختی، خود می گوید:" رضی خان آدم خوبی بود، اگر کسی را نشان می کرد و می دید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش بر نمی داشت. در گرمای تابستان لخت می شدیم و هر روز از ساعت دو بعدازظهر تا چندین ساعت کشتی می گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود . کشتی گیران برای وزن کم کردن، به خزینه می رفتند تشک های کشتی را با پنبه پر می کردند، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود."
تختی که پس از بازگشت از خوزستان( مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می گوید:" وقتی در سال 1328 در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم(79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.
وی در نخستین دوره مسابقه های کشتی آزاد قهرمانان جهان( هلسینکی، 1951) با وجود آن که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.
 
درخشش خیره کننده تختی در رقابت های کشتی هلسینکی که در نخستین حضور او در مسابقه های قهرمانی جهان در فاصله کمتر از دو سال از ورودش به میادین ورزشی داخلی اتفاق افتاد، بیش از هر چیز نمایانگر ایمان و تلاش و اراده کم نظیر تختی و همچنین استعداد و مهارت فوق العاده او در زمینه کشتی بود.
گفتنی است در اولین دوره مسابقات قهرمانی کشتی آزاد جهان که از لحاظ تاریخی میدان معتبر و تعیین کننده ای برای کشتی ایران و جهان بود، تیم ملی کشتی آزاد ایران با ترکیب کامل و در هر هشت وزن آن زمان حضور پیدا کرد و با کسب دو نشان نقره( محمود ملاقاسمی و غلامرضا تختی) و دو نشان برنز، (عبدالله مجتبوی و مهدی یعقوبی) در نتیجه درخشان و غیرقابل تصور پس از تیم های ملی ترکیه و سوئد عنوان سوم جهان را به دست آورد.
 
مسابقات سال 1951 هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.
 
شادروان غلامرضا تختی در سال 1331 (1952) در نخستین حضور خود در رقابت های المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر " دیوید جیما کوریدزه" از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقه ها توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.
 
تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خرداد ماه 1333(1954) در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزی های درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیرمنتظره در برابر " وایکینگ پالم" سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد.
تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد،" پالم" را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد.
 
شادروان تختی همچنین در سال 1955 در جشنواره بین المللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد. اما سومین دوره مسابقه قهرمانی جهان( استانبول،1957) تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود. وی که در این دوره از رقابت ها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان(87+ کیلوگرم) کشتی می گرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.
 
پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آن که با وزن 92 کیلوگرم به مصاف کشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیرقابل قبول نبود.
 
به عنوان نمونه "دیتریش" آلمان و " ایوان ویخریستیوک" روس، حریفان اصلی تختی در این رقابت ها 110 کیلوگرم وزن داشتند و علاوه بر آن در وزن خود نیز از تجربه خوبی برخوردار بودند.
 
در بازی های المپیک ملبورن( استرالیا) که در آذرماه 1335 (1956) برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.
این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار می گرفتند.
 
جهان پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال های 1336 و 1337 نیز این عنوان را تکرار کرد.
 
جهان پهلوان تختی در سال 1958 در بازی های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان های طلا و نقره این رقابت ها را به گردن آویخت و در مهرماه سال 1338(1959) در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.
"بوریس کولایف" از شوروی تنها کشتی گیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در 5 کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربه فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.
 
تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابت های تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخوردی از امتیاز میزبانی در حفظ عنوان سومی سال های قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره بازی های المپیک( ایتالیا،1960) تا مکان پنجم رده بندی سقوط کرد. تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربه ترین کشتی گیر ایران که در این رقابت ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار با در مسابقه نهایی با قبول شکست در برابر "عصمت آتلی" از ترکیه به گردن آویز نقره دست یافت.
مسابقه های قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود. تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در 8 دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابت های جهانی 1959 ژاپن، پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت.
جهان پهلوان تختی که در این مسابقات در وزن 87 کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.
کشتی گیران آزاد ایران در ششمین دوره رقابت های قهرمانی جهان در تولید وی آمریکا (1962) نیز حضوری شایسته داشتند.
 
تیم ملی ایران اگر چه نتوانست مقام قهرمانی خود را در این مسابقات حفظ کند ولی کسب مقام سوم جهان نیز با توجه به کارشکنی ها و ناداوری هایی که در حق تختی و سایر کشتی گیران ایران روا شد نتیجه قابل قبولی تلقی می شود. جهان پهلوان تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر " وان براند" آمریکایی، " مریود" روسی و " عصمت آتلی" که از قهرمانان صاحب نام وزن هفتم بودند از حیثیت کشتی ایران به خوبی دفاع کرد و در نهایت پس از تساوی با " مروید" جوان تنها به دلیل 200 گرم اضافه وزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردن آویز نقره رضایت داد.
 
قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفت.
در فاصله سال های 1962 تا 1966، جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازی های المپیک 1964 توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه(1963) و منچستر(1965) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواست های مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابت های جهانی را برانگیخته بود. پهلوان 36 ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقه های جهانی 1966 (تیرماه 1345) تولیدو را پذیرفت.
 
تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی 1966 از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنی و برخوردهای سویی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می شد روحیه او را تضعیف کرده بود.
 
جهان پهلوان تختی به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت و گو با خبرنگار" کیهان ورزشی" گفت: هیچ چیز نمی تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق.
 
نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم می توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می کند "
تختی که بی امید به مصاف تازه نفسی ها و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف " الکساندر مدوید" و " احمد آئیک"( نفرات اول و دوم این دوره از رقابت ها) رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.
 
افتخارات تختی:
بازیهای المپیک:
52 هلسینکی: مدال نقره (79 کیلو گرم)
56 ملبورن: مدال طلا (87 کیلو گرم)
60 رم: مدال نقره (87 کیلو گرم)
64 توکیو: چهارم (97 کیلو گرم)
قهرمانی جهان:
51 هلسینکی: مدال نقره (79 کیلو گرم)
54 توکیو: نفر پنجم (87 کیلو گرم)
61 یوکوهاما: مدال طلا (87 کیلو گرم)
62 تولیدو: مدال نقره (97 کیلو گرم)
بازیهای آسیایی:
58 توکیو: مدال طلا (87 کیلو گرم)
جمع مدالهای غلامرضا تختی: 8 (4 طلا، 4 نقره)
المپیک 3 - جهانی 4 - بازیهای آسیایی 1

سجایا و خصایص انسانی والای شادروان تختی

جهان پهلوان غلامرضا تختی پرافتخارترین چهره تاریخ ورزش قهرمانی ایران و فاتح سکوهای رفیع کشتی جهان، نه تنها در ایران که در تاریخ ورزش دنیا نیز چهره ای کاملاً شناخته شده است. با وجود گذشت حدود 4 دهه از آخرین حضور تختی در رقابت های المپیک ( توکیو،1964) و 35 سال از درگذشت جهان پهلوان، نام وی همچنان در زمره نام آورترین قهرمانان کشتی رقابت های المپیک می درخشد. 
با این همه تردیدی نیست که راز محبوبیت و ماندگاری کم نظیر شادروان غلامرضا تختی را نه در برق نشان های رنگارنگ ورزشی او که در خصایص و سجایای اخلاقی و صفات بارز انسانی این فرزند وفادار مردم باید جستجو کرد.
 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۶ ، ۱۰:۲۴
عبداله صادق آبادی

اصلاحات فرهنگی واجتماعی امیر کبیر

                                                                                                                                                                                  Image result for ‫ویژه نامه شهادت امیر کبیر‬‎

فرهنگ و نظام فرهنگی در دوره قاجاریه آسیب پذیر بود. این آسیب پذیری نه تنها مانع رشد فرهنگی جامعه آن روز می شد، بلکه زمینه را برای پذیرش فرهنگ غیر رسمی و غیر بومی و در اصل فرهنگ بیگانه فراهم می کرد. آسیب پذیری فرهنگی حول سه محور و اصول اساسی زیر قرار دارد (1):
الف- تعارض عناصر فرهنگی
ب- عدم تناوب عناصر فرهنگی با نظام های دیگر.
ج- سیاست زدگی فرهنگی
محورهای فوق مانع اصلی توسعه و پیشرفت فعالیت های فرهنگی در جوامع هستند. امیرکبیر با شناخت کامل از حیطه فرهنگی دوره قاجار و آشنایی با آسیب های حوزه فرهنگ، دست به اقداماتی زد که می توان او را پایه گذار فرهنگ نوین ایران دانست. مهمترین اقدامات او در بخش دانش و فرهنگ به قرار زیر است:
الف- تأسیس دارالفنون (2)

فکر تأسیس دارالفنون به دوره فتحعلی شاه مربوط می شود. در آن زمان عباس میرزا ولیعهد، عده ای از ایرانیان را برای تحصیل به انگلیس فرستاد که یکی از این افراد، میرزا رضا مهندس نام داشت. او پس از بازدید از وضع مدارس انگلیس، نقشه تأسیس دارالفنون را پیاده کرد.
کار ساخت دارالفنون توسط شخصی به نام محمد تقی خان معمار باشی آغاز شد و ظرف مدت یک سال بنای آن تمام شد ولی با توجه به نیازهایی که احساس می شد، ساختمان آن هر سال کامل تر گردید. ابتدا در ورودی آن به خیابان ارک «باب همایون» باز می شد تا این که بعدها آن را از طرف خیابان ناصر خسرو باز کردند. در موقع ساخت مدرسه، امیرکبیر شخصاً به آن سرکشی، و برای اتمام بنای دارالفنون و افتتاح و آغاز به کار آن روز شماری می کرد.
امیرکبیر برای استخدام معلمین مناسب و مورد نظر دارالفنون تصمیماتی گرفت و طی چند نامه پی در پی به نماینده ایران «مسیوجان داود» که برای خرید کشتی جنگی و کارهای دیگر به اتریش سفر کرده بود، سفارشات لازم را نمود تا معلمین مورد نیاز را نیز شناسایی و به ایران اعزام نماید. جان داود، تعدادی استاد که رقم آن ها در اسناد تاریخی شش یا هفت نفر قید شده را شناسایی و استخدام کرد. از این تعداد فقط دو نفر از اساتید به نام های «گومنز» استاد پیاده نظام و «نمیرو» استاد سواره نظام در زمان صدارت امیرکبیر وارد ایران شدند و بقیه آن ها (3) زمانی به ایران رسیدند که میرزا تقی خان از صدارت عزل گردیده بود و کسی از معلمان استقبال به عمل نیاورد و آن ها را به حال خود رها کردند. امیرکبیر با وجودی که از صدارت و درباره پذیرایی و احترام به معلمان استخدام شده و رسیدگی به آن ها، توصیه های لازم به عمل آورد. دیری نگذشت که آن چه امیر برای تأسیس دارالفنون و پذیرش محصل و تدریس و ترویج فرهنگ و دانش در مدرسه پیش بینی کرده بود، نقش بر آب شد.
مخالفت انگلیس با استخدام معلمین اتریشی در خارج از کشور و سیاست دوگانه و فریب کارانه میرزا آقاخان نوری که مقام صدارت بعد از امیرکبیر را بر عهده داشت و در مجموع با سیاست های امیرکبیر مخالفت می کرد در داخل کشور، سبب شد تا همه زحمات و برنامه های دوران امیر را کنار بگذارند و با اعمال و رفتار خود، بار دیگر مانع پیشرفت در نشر فرهنگ و دانش شوند.
شعبه نظامی مدرسه دارالفنون در زمان امیرکبیر و شش ماه زودتر از بقیه قسمت های ساختمان، آغاز بکار نمود و هفت بخش داشت. این بخش ها عبارت بودند از:
مهندسی، پیاده نظام، سواره نظام، توپخانه، طب و جراحی ، دواسازی و معدن شناسی.
دارالفنون بعد از عزل امیرکبیر و قریب دو هفته قبل از قتل وی در تاریخ پنجم ربیع الاول سال 1268 هـ. ق افتتاح و ریاست آن بر عهده میرزا محمد علی خان که وزیر امور خارجه هم بود، گذاشته شد. نامبرده یک ماه و نیم بعد فوت کرد و عزیز خان آجودان باشی رییس آن شد.
ب- چاپ کتاب

چاپ و نشر کتاب در ایران از آرزوهای اساسی امیرکبیر به شمار می رفت. او کتاب را عامل ارتقاء سطح آگاهی های مردم جامعه و ابزاری برای اطلاع رسانی مکتوب و صحیح می دانست. این نظر و عقیده، فقط مربوط به تفکراتش در دوران صدارت نمی شد، بلکه وقتی در سفر ارزنه الروم هم بود به مسیوجان داود دستور داد تا یکی از کتاب های جغرافیای خارجی را به زبان ترکی ترجمه کند (4) و پس از آن، میرزا محمد حسین فراهانی دبیرالملک کتاب را از ترکی به فارسی ترجمه کرد. این مسأله بیان گر جدیت امیرکبیر در کار نشر و چاپ کتاب است.
امیرکبیر با ملاک قرار دادن مدرسه دارالفنون و توجه به مترجمان دولتی کار چاپ و نشر را توسعه داد. او مترجمان زیادی را که با زبان های مختلف دنیا آشنایی داشتند گردآوری نمود و کتاب های زیادی از کشورهای جهان به ایران رسید که به عنوان نمونه می توان از ورود 293 جلد کتاب و 323 نقشه جغرافیایی از کشور فرانسه نام برد.(5)
از کتاب های دیگری که چاپ شد می توان به کتاب جغرافی که توسط «فلوغون رفائیل»(6) از فرانسه اشاره کرد که در تبریز چاپ شد و امیرکبیر وی را برای ترسیم و چاپ دهها نقشه از کشورهای جهان به کار گرفت. امیر دو جلد کتاب هم در رابطه با تاریخ فرانسه تا زمان ناپلئون ترجمه کرد که جلد دوم آن در مورد زندگی ناپلئون بود و امیرکبیر می خواست ناصرالدین شاه آن را مطالعه نماید. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که در زمان او دهها کتاب تألیف و ترجمه شد که همگی در نشر فرهنگ بین ایرانیان مؤثر واقع شدند.
ج- روزنامه وقایع اتفاقیه

آشنایی ایرانیان با روزنامه، ابتدا از طریق ارتباط با هندوستان آغاز شد (7). بعد، برای اولین بار میرزا صالح شیرازی در زمان فتحعلی شاه و ولیعهدی عباس میرزا، نخستین روزنامه ایرانی را در خود ایران چاپ کرد، و چند سال بعد انتشار آن متوقف گردید (8). دومین روزنامه توسط مبلغین آمریکایی به زبان سریانی چاپ شد و اسم آن «زارات بار (9)» بود و در ارومیه منتشر می شد و خاص اهالی آذربایجان بود. سومین روزنامه در سومین سال حکومت ناصرالدین شاه توسط میرزا تقی خان امیرکبیر چاپ گردید. این روزنامه وقایع اتفاقیه نام داشت و در واقع تجدید حیات همان روزنامه میرزا صالح شیرازی بود. اولین شماره آن پنجم ربیع الثانی سال 1267 هـ. ق تا 1320 هـ. ق چهارده روزامه در تهران و نه روزنامه در شهرستان ها چاپ گردید (10) که بیشترین این روزنامه ها به دوره ناصرالدین شاه مربوط می شد و در حقیقت افراد دیگر تحت تأثیر تفکرات امیرکبیر اقدام به چاپ روزنامه کردند و در کار خود از روزنامه وقایع اتفاقیه الهام گرفتند.
روزنامه وقایع اتفاقیه تا ده سال بعد با همین نام منتشر شد. از سال 1277 هـ. ق و از شماره 474 به بعد «روزنامه دولت علیه ایران (11)» تغییر نام یافت و به صورت مصور چاپ شد و دیری نگذشت که نام آن به روزنامه دولتی تغییر پیدا کرد و سرانجام با نام «روزنامه ایران» منتشر گردید. انتشار آن با نام اخیر تا انقلاب مشروطه تداوم یافت (12).
امیرکبیر در زمان خود، حاج میرزا جبار ناظم المهام تذکره چی را به عنوان مسوول روزنامه وقایع اتفاقیه برگزید و یک نفر انگلیسی به نام «ادوارد برجس» که قبلاً از سوی میرزا عباس میرزا سرپرست چاپخانه شده بود را به عنوان پچواک گر روزنامه مشغول بکار کرد. مطالب متنوع روزنامه و استقبال مردم از آن سبب گردید که انتشار آن به صورت هفتگی و با قیمت تک شماره ده شاهی و اشتراک سالانه 24 ریال تا شماره 656 ادامه یابد. (13)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۶ ، ۱۰:۱۷
عبداله صادق آبادی